به گزارش مشرق، چندی قبل زن سالخوردهای به اداره پلیس رفت و گفت دزد به خانهاش دستبرد زده و مقدار زیادی طلا و جواهر سرقت کردهاند. شاکی گفت: خانهام در یکی ازخیابانهای شمالی تهران است و پس از فوت شوهرم تنهایی زندگی میکنم. چند روز قبل به مسافرت رفتم و وقتی امروز به خانهام برگشتم متوجه شدم سارقان به خانهام دستبرد زده و طلا و جواهراتم را از داخل گاوصندوق سرقت کردهاند.
با طرح این شکایت تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت برای شناسایی سارقان وارد عمل شدند.
نخستین تحقیقات نشان داد سارقان پس از سرقت هیچ ردپایی از خود به جا نگذاشته بودند و پس از سرقت با مقدار زیادی طلا فرار کردهاند. همچنین مأموران در بررسیهای محل حادثه دریافتند به احتمال زیاد سارقان افراد آشنایی هستند که بدون تخریب در ورودی وارد خانه زن پولدار شده و همچنین از محل نگهداری طلا و جواهرات خبر داشتهاند.
عکس یادگاری سارق با طلاهای سرقتی
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت زن سالخورده به اداره پلیس رفت و گفت سارق خانهاش را شناسایی کرده است. وی گفت: چند روز قبل دختر برادرم به خانهام آمد و گفت پسر نوجوانی به نام شهاب که خواستگار خواهرش است در صفحه اینستاگرامش عکسی از طلاها و جواهرات سرقتی من گذاشته است. تحقیقات مأموران حکایت از این داشت شهاب که پسر ۱۸سالهای است با طلا و جواهرات شاکی عکس یادگاری گرفته و در صفحه اینستاگرامش بارگذاری کرده بود تعداد زیادی از دوستانش نیز عکس سرقتی او را لایک کردهاند.
دستگیری شهاب به اتهام سرقت اموال پیر زن پولدار
مأموران پلیس در ادامه تحقیقات خود شهاب را به اتهام سرقت طلا و جواهرات پیر زن پولدار بازداشت کردند. متهم ابتدا سرقت از خانه زن سالخورده را انکار کرد و با تناقضگویی قصد فریب مأموران را داشت، اما وقتی با دلایل و مدارک روبهرو شد ناچار به سرقت از خانه زن سالخورده پولدار اعتراف کرد.
وی گفت: وضع مالی خانوادهام خیلیخوب است و احتیاجی به سرقت نداشتم، اما مدتی قبل با دختر جوانی به نام پریسا در تلگرام آشنا شدم و او نقشه سرقت از خانه عمه پولدارش را طراحی کرد و از من خواست با هم اموال او را سرقت کنیم. پریسا هم خانواده پولداری دارد و ما فقط به خاطر هیجان دست به این سرقت زدیم.
بازداشت دختر ۱۵ساله به اتهام سرقت از خانه عمه
با اعتراف متهم مأموران پلیس پریسا را به اتهام همدستی در سرقت اموال عمهاش بازداشت کردند. پریسا در بازجوییها به جرم خود با همدستی شهاب اعتراف کرد. وی در توضیح ماجرا گفت: پدرم پزشک است و وضع مالی خوبی داریم اما فقط به خاطر کل کل کردن با دوستانم همراه شهاب به خانه عمهام دستبرد زدیم. ما فکر نمیکردیم دستمان رو شود، اما عاقبت گرفتار شدیم.
آشنایی در تلگرام مرا سارق کرد
وی ادامه داد: مدتی قبل یکی از دوستانم مرا عضو گروه تلگرامی کرد. اعضای گروه همگی نوجوان بودند و کم کم همه دوست صمیمی شدیم و با هم رفت و آمد داشتیم تا اینکه شهاب که اعضای همان گروه بود به من ابراز علاقه کرد و قرار شد همراه خانوادهاش به خواستگاریام بیاید.
من موضوع خواستگاری شهاب را به خانوادهام در میان گذاشتم، اما قرار شد پس از اینکه دیپلم گرفتیم درباره ازدواج تصمیم بگیریم. به همین دلیل خواهرم شهاب را میشناخت. ما اعضای گروه تلگرامی هر از گاهی برای تفریح به کوه یا رستوران میفتیم تا اینکه روزی که همگی برای کوهپیمایی به کوههای اطراف تهران رفته بودیم هر کدام از ما خاطرهای از دوران بچگی یا نوجوانی برای همه تعریف کردیم. همه ادعا میکردند که کارهای عجیبی انجام دادهاند. مثلاً یکی میگفت من حساب بانکی اینترتی پدرم را خالی کردهام. یکی میگفت طلا و جواهرات خواهرم را سرقت کردهام، اما من و شهاب خاطره اینچنینی نداشتیم. به همین دلیل آنها مدعی بودند ما بیعرضه هستیم. من از رفتار دوستانم خیلی ناراحت شدم و به همین سبب تصمیم گرفتم با انجام کار عجیبی همه را شگفت زده کنم و نترس بودن خودم و شهاب را به آنها ثابت کنم.
شهاب با طلاهای سرقتی عکس یادگاری گرفت
پس از این به شهاب گفتم که عمه پولداری دارم که فرزندانش در خارج از کشور زندگی میکنند و خودش زن تنهایی است. به او گفتم که عمهام زن پولداری است و من کلید یدک خانهاش را دارم و به راحتی میتوانیم به خانهاش دستبرد بزنیم و شناسایی نشویم. ما دو نفری این نقشه را در سر داشتیم تا اینکه عمهام برای چند روز به مسافرت رفت. شب حادثه با کلید یدکی که داشتم همراه شهاب وارد خانهاش شدیم و به سراغ گاوصندوقش رفتیم.
از آنجایی که رمز گاوصندوقش را هم میدانستم به راحتی باز کردیم و طلا و جواهرات او را سرقت کردیم. سپس به دوستانم تلفنی گفتیم که ما به خانه زن پولداری دستبرد زدهایم، اما آنها باور نمیکردند تا اینکه شهاب با طلاهای سرقتی عکس یادگاری گرفت و در صفحه اینستاگرامش بارگذاری کرد تا به دوستانش ثابت کند که طلا سرقت کردهایم. عکس طلاهای سرقتی چند روزی در اینستاگرام شهاب بود و در همین چند روز خواهرم این عکس را دیده بود و طلاها و جواهرات عمهام را شناخته و به او خبر داده بود که خواستگار من سارق خانهاش است.
پس از این اعتراف پریسا به کانون اصلاح و تربیت معرفی شد و شهاب هم به دستور بازپرس پرونده برای تحقیقات در اختیار مأموران قرار گرفت تا اینکه چند روز قبل شاکی به دادسرا آمد و دختر برادرش را بخشید.
منبع: روزنامه جوان